مردم به خدا از غم هجران و جدایی ، ای دلبر دور از نظرم پس تو کجایی ؟
پیوسته دلم پر به هوای تو زند ، جان در تن من نفس برای تو زند ، گر بر سر خاک من گیاهی روید ، از هر برگی بوی وفای تو زند
تو بشو یاس قشنگ لحظه های بیقرارم،من میشم زلال بارون تا کنار تو ببارم...
به جنونم می کشانی وقتی که در تکرار کوتاه یک دیدار، به رفتن می اندیشی
رفتن یعنی وداع با چشمان مهربان و آرام تو و غرق شدن در گردابی از اندوه غم، رفتن برای من همیشه تلخ و دردناک است و من نمیدانم تو چرا انقدر دیر آمدی و زود میروی؟
دوام عشق اگر خواهی مکن با وصل آمـیــــ.ــزش
که آب زندگی هم می کند خاموش آتش را!
حالا که رفته ای
این روزها دلتنگم
دلتنگم که رفته اند
آن روزها
بقیه در ادامه مطلب
اگه آفتاب میسوزونه ، بیخیال ، آخه تو سایه بونی
اگه آدما وفا ندارن ، بیخیال ، آخه تو مهربونی
اگه من برات میمیرم ، بیخیال ، آخه تو لایق تر از اونی که میدونی . . .
کنار چشمه ای بودیم در خواب / تو بـا جامی ربـودی ماه از آب
چو نوشیدیم از آن جـام گـــوارا / تونیلوفر شدی من اشک مهتاب . . .
تنها بغضیست که فرو رفتنش حسرت در چشمانم می تازد . . .
غم بر سر غم ریخته آنجا که منم / دل بر سر دل ریخته آنجا که توئی . . .
نظیر دوست ندیدم اگرچه از مه و مهر / نهادم آیینه ها در مقابل رخ دوست . . .
هر چند پیر و خسته و ناتوان شدم / هر که یاد روی تو کردم جوان شدم . . .
بوسه آغازی برای ما شدن / لحظه ای با دلبری تنها شدن
بوسه آتش می زند بر جسم و جان / بوسه یعنی عشق من با من بمان . . .
مهری، که تو را از تو رهاند، عشق است / لطفی، که تو را بدو رساند، عشق است . . .
که در دل تو خانه ای داشته باشم ، به مساحت یک قلب . . .
تنم را بسوزان در آغوش خوش / که فردا نیابند خاکسترم. . .
چو ماه از کام ظلمت ها دمیدی / جهانی عشق در من آفریدی
دریغا، با غروب نابهنگام / مرا در دام ظلمت ها کشیدی . . .
بیا پایین ، زود باش ، آخه تو فقط ماه منی !
دیروز اومده بود دیدنم ، با یه شاخه گل سرخ و همون لبخندی که همیشه آرزوش رو داشتم
گریه کرد و گفت دلش برام تنگ شده ، ولی من فقط نگاش کردم ،
وقتی رفت سنگ قبرم از اشکاش خیس شده بود . . .
گوشیت افتاده ، حداقل یک ثانیه بهم فکر کردی و این یک ثانیه برای من یک دنیاست . . .
این فضا با بوی تو آغشته است / آسمانم پر شده از یاد تو . . .
از دیار آشنایی پا کشیدن مشکل است / از تو ای آرام جانم دل بریدن مشکل است . . .
این را بدان اگر در قلبی جای گرفتی و عاطفه ای را به بازی عشق در آوردی
تا ابد در قلبی که دوستت دارد زنده خواهی ماند . . .
گل بودم در ایام جوانی ، جوان بودم نکردم زندگانی . . .
بر درت می آمدم هر شب مرا وا میزدی / گفتمت نا مهربانی دم ز حاشا میزدی
دیدمت یک شب به دریا خیره بودی تا به سحر / کاش دریای تو بودم دل به دریا میزدی . . .
.: Weblog Themes By Pichak :.